موزیکولوژی(موسیقی شناسی)

موسیقی شناسی («موسیقی» و (شناخت) در «حوزه مطالعه») تجزیه و تحلیل علمی و مطالعه مبتنی بر تحقیق موسیقی است. بخش های موسیقی شناسی به طور سنتی به علوم انسانی تعلق دارند، اگرچه برخی از تحقیقات موسیقی در تمرکز علمی هستند (روانشناختی، جامعه شناختی، صوتی، عصبی، محاسباتی). برخی از جغرافی دانان و مردم شناسان به موسیقی شناسی علاقه دارند، بنابراین علوم اجتماعی نیز علاقه آکادمیک دارند. محققی که در تحقیقات موسیقی شرکت می کند، موسیقی شناس است.

موسیقی شناسی به شیوه سنتی به سه شاخه اصلی تقسیم می شود: موسیقی شناسی تاریخی، موسیقی شناسی سیستماتیک و اتنوموزیکولوژی.

 موسیقی شناسان تاریخی عمدتاً تاریخچه به اصطلاح سنت کلاسیک غربی را مطالعه می کنند، اگرچه مطالعه تاریخ موسیقی لازم نیست به آن محدود شود.

 اتنوموزیکولوژیست ها از مردم شناسی (به ویژه تحقیقات میدانی) استفاده می کنند تا بفهمند مردم چگونه و چرا موسیقی می سازند.

موسیقی شناسی سیستماتیک شامل تئوری موسیقی، زیبایی شناسی، آموزش، آکوستیک موسیقی، علم و فناوری آلات موسیقی، و پیامدهای موسیقی فیزیولوژی، روانشناسی، جامعه شناسی، فلسفه و محاسبات است. موسیقی شناسی شناختی مجموعه ای از پدیده های پیرامون مدل سازی شناختی موسیقی است. هنگامی که موسیقی شناسان با استفاده از کامپیوتر تحقیقاتی را انجام می دهند، تحقیقات شان  اغلب در حوزه موسیقی شناسی محاسباتی قرار می گیرد. موسیقی درمانی شکلی تخصصی از موسیقی شناسی کاربردی است که گاه بیشتر وابسته به رشته های بهداشتی و در برخی مواقع به عنوان بخشی از موسیقی شناسی برای یک موقعیت خاص تلقی می شود.

پس زمینه موسیقی شناسی

گرایش‌های فلسفی قرن نوزدهم که به برقراری مجدد آموزش رسمی موسیقی‌شناسی در دانشگاه‌های آلمان و اتریش انجامید، روش‌های نظام‌سازی را با تکامل ترکیب کرده بود. این مدل ها نه تنها در زمینه انسان شناسی فیزیکی، بلکه در زمینه انسان شناسی فرهنگی نیز ایجاد شدند. این تحت تأثیر ایده‌های هگل در مرتب کردن «پدیده‌ها» از ساده به پیچیده بود، زیرا مراحل تکامل از ابتدایی به توسعه یافته و مراحل تاریخ از باستان تا مدرن طبقه‌بندی می‌شوند. روش‌های تطبیقی در رشته‌های مختلف از آناتومی گرفته تا زبان‌شناسی هندواروپایی، و از حدود سال ۱۸۸۰، همچنین در موسیقی‌شناسی تطبیقی، گسترش بیشتری یافت.

رشته های اصلی موسیقی شناسی عبارتند از:

  • تاریخ عمومی هنر
  • مطالعات فرهنگی
  • فلسفه (به ویژه زیبایی شناسی و نشانه شناسی)
  • قوم شناسی و مردم شناسی فرهنگی
  • باستان شناسی و ماقبل تاریخ
  • روانشناسی و جامعه شناسی
  • فیزیولوژی و علوم اعصاب
  • آکوستیک و روان شناسی آکوستیک
  • علوم کامپیوتر/اطلاعات و ریاضیات

موسیقی شناسی همچنین دارای دو زیرشاخه اصلی و عملی است که هیچ رشته مادر و اصلی ندارند: تمرین و اجرا و پژوهش (که گاهی به عنوان نوعی تحقیق هنری دیده می شود) تئوری، تجزیه و آهنگسازی موسیقی. همقطاران رشته موسیقی شناسی به اشکال دیگر هنر، اجرا، آیین و ارتباطات، از جمله تاریخ و نظریه هنرهای تجسمی و پلاستیک و معماری می پردازند. زبان شناسی، ادبیات و تئاتر؛ دین و الهیات; و ورزش دانش موسیقی در پزشکی، آموزش و موسیقی درمانی – که به طور مؤثر، رشته های اصلی موسیقی شناسی کاربردی هستند، به کار می رود.

رشته های فرعی موزیکولوژی

موسیقی شناسی تاریخی

تاریخ موسیقی یا موسیقی شناسی تاریخی به آهنگسازی، اجرا، دریافت و نقد موسیقی در طول زمان می پردازد. مطالعات تاریخی موسیقی به عنوان مثال به زندگی و آثار یک آهنگساز، تحولات سبک ها و ژانرها، به عنوان مثال، کنسرتوهای دوره رومانتیک، عملکرد اجتماعی موسیقی برای گروه خاصی از مردم، به عنوان مثال، موسیقی درباری، یا شیوه های اجرا در یک آهنگساز مربوط می شود. مکان و زمان خاص، به عنوان مثال، گروه کر یوهان سباستین باخ در لایپزیگ. مانند حوزه قابل مقایسه تاریخ هنر، شاخه ها و مکاتب مختلف موسیقی شناسی تاریخی بر انواع مختلف آثار موسیقی و رویکردهای موسیقی تأکید دارند. در تعاریف مختلف موسیقی شناسی تاریخی نیز تفاوت های ملی میهنی وجود دارد. در تئوری، “تاریخ موسیقی” می تواند به مطالعه تاریخ هر نوع یا گونه موسیقایی، به عنوان مثال، تاریخ موسیقی هند یا تاریخ راک اشاره داشته باشد. در عمل، این موضوعات تحقیقاتی بیشتر در اتنوموزیکولوژی در نظر گرفته می‌شوند (در بخش اتنو توضیح میدهم) و معمولاً فرض می‌شود که «موسیقی‌شناسی تاریخی» دلالت بر موسیقی هنر غربی سنت اروپایی دارد.

روش های موسیقی شناسی تاریخی شامل منابع شناسی (به ویژه مطالعات خطی)، دیرینه نگاری، زبان شناسی (به ویژه نقد متن)، نقد سبک، تاریخ نگاری (انتخاب روش تاریخی)، تحلیل موسیقی (تحلیل موسیقی برای یافتن «انسجام درونی») و شمایل نگاری است. استفاده از تحلیل موسیقی برای پیشبرد این اهداف اغلب بخشی از تاریخ موسیقی است، اگرچه تحلیل محض یا توسعه ابزارهای جدید تحلیل موسیقی به احتمال فراوان در زمینه تئوری موسیقی دیده می شود. مورخان موسیقی تعدادی از محصولات مکتوبی ایجاد می کنند، از مقالات مجلاتی که تحقیقات فعلی آنها را توصیف می کنند، نسخه های جدید آثار موسیقی، زندگی نامه آهنگسازان و سایر موسیقی دانان، مطالعات طولانی کتاب یا فصل های کتاب درسی دانشگاه یا کل کتاب های درسی. مورخان موسیقی ممکن است مسائل را با تمرکز دقیق بررسی کنند، مانند مورد محققانی که رابطه بین کلمات و موسیقی را برای آهنگ های هنری یک آهنگساز مورد بررسی قرار می دهند. از سوی دیگر، برخی از محققان دیدگاه گسترده‌تری دارند و جایگاه یک نوع موسیقی خاص، مانند سمفونی را در جامعه با استفاده از تکنیک‌های برگرفته از حوزه‌های دیگر، مانند اقتصاد، جامعه‌شناسی یا فلسفه ارزیابی می‌کنند.

موزیکولوژی جدید

موسیقی شناسی جدید اصطلاحی است که از اواخر دهه 1980 برای مجموعه وسیعی از آثار با تأکید بر مطالعه فرهنگی، تحلیل و نقد موسیقی به کار می رود. چنین کارهایی ممکن است بر اساس فمینیستی، مطالعات جنسیتی، نظریه عجیب و غریب یا نظریه پسااستعماری، یا کار تئودور آدورنو باشد. اگرچه موسیقی شناسی جدید از درون موسیقی شناسی تاریخی پدیدار شد، اما تأکید بر مطالعه فرهنگی در سنت موسیقی هنری غربی، موسیقی شناسی جدید را در نقطه اتصال بین تحقیقات تاریخی، قوم شناختی و جامعه شناختی در موسیقی قرار می دهد.

موسیقی شناسی جدید واکنشی در برابر موسیقی شناسی تاریخی سنتی، که به گفته سوزان مک کلاری، «مسائل دلالت موسیقی را به شدت برای کسانی که درگیر علم مشروع هستند، ممنوع اعلام می کند» محسوب میشود. با این حال، چارلز روزن پاسخ می‌دهد که مک‌کلاری، «مثل بسیاری از «موسیقی‌شناسان جدید»، این عقیده را که موسیقی هیچ معنایی ندارد، و هیچ اهمیت سیاسی یا اجتماعی ندارد، به وجود می‌آورد. امروزه، بسیاری از موسیقی شناسان دیگر بین موسیقی شناسی و موسیقی شناسی جدید تمایز قائل نمی شوند، زیرا مشخص شده است که بسیاری از دغدغه های علمی که زمانی با موسیقی شناسی جدید مرتبط بود، جریان اصلی در موسیقی شناسی بود، به طوری که اصطلاح “جدید” دیگر کاربرد ندارد.